1- کتاب «رمضان دریچه رؤیت» با رویکرد سیر الی الله در سایهی جوع، صوم و ماه رمضان، حاصل سلسلهی مباحث استاد طاهرزاده جهت آمادگی روح انسان در راستای اُنس قلب با انوار الهی است. این کتاب در صدد است ما را متذکر راههایی نماید که میتوانیم از حاکمیت نفس امّاره رها شویم.
ابتدا به نحوهی وجود انسان در عالم میپردازد که آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند، اگر میتواند چگونه باید عمل کند تا آن ارتباط برقرار شود؟ روشن میکند با توجه به جایگاه و وسعت نفس ناطقهی انسان، انسان موجودی است بالاتر از بدن مادی و مقصد تمام دستورات دین و تکلیفهای الهی بر این اساس است که انسان در صحنهی عمل از خودِ برتر و جنبهی معنوی و روحانی خود غافل نشود وگرنه قالب زندگی میماند و قلب آن میرود و بر این مبنا جایگاه «جوع» و «صوم» را مشخص مینماید. هنر این نوشتار آن است که ابتدا بین «جوع» و «صوم» و «ماه رمضان» تفکیک قائل شده تا خواننده بتواند از هرکدام بهرهی لازم را نصیب خود بنماید.
2- کتاب متذکر این نکته است که حقایق، پدیدههای نوری عالم هستند که به جهت نحوهی وجودیِ برتری که دارند همواره در تجلیاند و لذا اگر انسان بتواند حجابهای بین خود و آنها را کنار بزند جان او تحت تأثیر تجلیات نور آن حقایق قرار میگیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهرهمند میشود. سپس به این نکته میپردازد که روزهداری از موضوعاتی است که اگر در زندگی انسانها جای خود را باز کند موجب میشود تا آنچه عقل فهمید، دل احساس کند.
3- سخنران محترم بر این نکته تأکید دارد که اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمیتواند حرکت به سوی مسیری را شروع کند که به مقصد متعالی جان او راه دارد و نشان میدهد آنهایی که به جایی رسیدهاند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بودهاند، آنها غذا نمیخوردند که سیر شوند، غذا میخوردند که برای ادامهی بندگی، قوّت بگیرند. میگوید: امیرالمؤمنینu یکی از خصوصیات شیعیان را آن میدانند که به جهت روزهداری شکمهایشان به پشتشان چسبیده است.[1] و خداوند نیز به رسول خودf میفرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ کَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»[2] اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شکمِ پر دشمن نداشته ام.
4- از جمله نکات مهمی که کتاب با خوانندهی خود در میان میگذارد این نکته است که وقتی در زندگیِ انسان رجوعِ به «جوع» شروع شد و برکات آن معلوم گشت، انسان به دنبال زیباترین و کاملترین شکلِ جوع خواهد بود و لذا از خود میپرسد مرز جواب به میلهایش کجاست و چگونه باید بر میلها حاکم شود و در این مسیر متوجه «صوم» میشود که شکل مدیریتشدهی جوع در ذیل شریعت الهی است و وقتی خواست در پرتو صوم به بالاترین منازل معنویت برسد به «ماه رمضان» دل میبندند که حضرتسجادu مشخصهی آن ماه را داشتن محرّمات فراوان میدانند و میفرمایند: «جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ» خداوند برای آن ماه محرّمات فراوان و فضایل مورد توجهی قرار داد و بر این مبنا مشتاقانِ صعود به عالم اعلا احترام خاصی برای ماه رمضان قائلاند.
5- معلوم است که وقتی امیال نفس امّاره به میان آمد، ما از ارتباط با عالم بیکرانهی معنویت محروم میشویم. حال اگر بفهمیم چگونه نفس امّاره، منبعِ بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت، یعنی ارتباط با خدا را از ما میگیرد، متوجه میشویم با جدّیت تمام باید مسئلهمان را با نفس امّاره حل کنیم. زیرا «نزد اهل دل آشکار است که نیل به جایگاه بلند معنویت ممکن نیست مگر با ریاضتهای روحی و عقلی و با اندیشههای مقدس قلبی، پس از آنکه جان آدمی از پلیدیهای عالم طبیعت، پاک و پاکیزه شود» و روزه مرحلهی پاککردن پلیدیهای طبیعت را از جان آدمی به عهده دارد. و با این نگاه شما در این کتاب إنشاءالله مقصد روزهداری را خواهید شناخت و مقصد ما نیز در ارائهی این کتاب به خوانندگان جز این نیست به امید آنکه بذری باشد در زمین مستعد جان روزه داران.
گروه فرهنگی المیزان
مقدمهی مؤلف
باسمه تعالی
بنده نکاتی را به عنوان مقدمه عرض میکنم به امید آنکه عزیزان بتوانند اصل آن نکات را در کتاب دنبال بفرمایند.
1- ازآنجایی که ما باید خود را برای ابدیت بسازیم لازم میآید راهکارهای مخصوصی را دنبال کنیم که صرفاً به بدن و جسم نظر ندارند و با «جوع» و «صوم» راهکار عبور از حاکمیت بدن و پرورشیافتن در حیاتی متعالیتر از حیات دنیایی را میتوان شروع کرد.
2- حاکمیت امیال بدن بر انسان، از جمله موانع «لِی مَعَ الله»بودنِ بشر و صاحب «وقت»شدن است. با «جوع» و «صوم» است که این موانع برطرف میشود و معراج انسان شروع میگردد زیرا:
برگشاده روح بالا بالها |
تن زده اندر زمین چنگالها |
3- «جوع» و «صوم» از آن نوع درمانهایی است که درد عشق را درمان میکند و بُعد را به قرب تبدیل مینماید و انسان در راستای رجوع به «جوع» و «صوم» به خود میگوید:
فکر بهبودِ خود ای دل ز ره دیگر کن |
درد عاشق نشود بِهْ ز مداوای حکیم |
4- حاکمیت بر بدن، انسان را از دنیا آزاد میکند و زهد در دنیا را که از جملهی بهترین عبادات است به انسان برمیگرداند تا انسان بر فراز دنیا از تنگنای زندگی آزاد گردد و از سنگهایی که با پرخوری همواره بر پاهای پرواز خود میبندد نجات یابد. زیرا به ما گفتهاند:
مکن کاری که بر پا سنگت آیو |
جهان با این فراخی تنگت آیو |
5- انسان روزهدار با روزهداری، عهد قدیم خود با خدا را تجدید میکند و با ظهور این عهد بقیهی عهدها نیز ظهور خواهند کرد و به همین جهت رسول خداf فرمودند: «لکل شیئ بابٌ و باب العبادة الصوم»[3] با روزهداری دیگر عبادات نیز رونق میگیرند و استوار میشوند.
6- روزهداری امید نجات از بحرانهای اخلاقی را در انسان تقویت میکند و انسان میفهمد حدّ بشر تنها آن اندازهای نیست که جسمِ انسان به انسان تحمیل میکند.
7- خردمندان، عملزده نیستند هرچند تنها عملی، عمل است که خردمندان انجام دهند. روزه آن نوع عملِ خردمندانهای است که با یک نوع بیعملی همراه است ولی بیکاری و تنبلی را به همراه نمیآورد.
8- از آنجایی که دلبستگی به حق در ذات انسان نهفته است، اگر دلبستگی به بدن بخواهد دلبستگیِ ما را نسبت به حق تحت تأثیر خود قرار دهد وظیفه داریم با «جوع» و «صوم» آن عهد ذاتی را تازه کنیم و به خود آییم و ناخود را خود نپنداریم.
9- وقتی پذیرفتیم هرگز نباید تسلیم زندگی سرد و منجمد دنیا شویم و زندگی را تنها در برآوردن حوائج بدن محدود کنیم، از طریق «جوع» و «صوم»، چشم دل را به افقهای بلند معنویت میدوزیم تا مفتخر به دیدار انوارِ آشنایی شویم که از جنس جان است و نه از جنس تن. در این حال درست است که تنهائیم ولی احساس غربت نمیکنیم. گفت:
وصال حق ز خلقیّت جدایی است |
ز خود بیگانه گشتن آشنایی است |
چو ممکن گَرد امکان بر فشاند |
بهجز واجب دگر چیزی نماند |
10- نجات از همان جایی میآید که خطر از آنجا آمد یعنی با گرفتارشدن در لذّات بدنی، با روزمرّگی ها و تنگناهای زندگیِ دنیایی روبرو می شویم و با آزادشدن از لذات بدنی از طریق «جوع» و «صوم»، نجات را در همان جایی جستجو خواهیم کرد که خطر از آنجا آمد.
این شما و این کتابی که میخواهد نجات را از همان جایی جستجو کند که خطر نیز در آنجا قرار دارد.
طاهرزاده
[1] - «قَالُوا یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ- عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُکَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام» (تاج الدین شعیرى، جامع الأخبار، ص 35) از امیرالمؤمنینu پرسیدند: نشانهی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهرهها از بیخوابى، ترى چشمها از گریه، خشکى لبها از تشنگى، لاغرى شکم از روزه، خمشدن پشتها از نماز.
[2] - أمالی المفید، ص 192.
[3] - محجة البیضاء، ملا محسن فیض کاشانى،ج 2،ص 122. براى هر چیزى درى است و در عبادت، روزه است.
- ۹۱/۰۹/۲۲