هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است.
ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:

1- طلب
2- عشق
3- معرفت
4- استغنا
5- توحید
6 – حیرت
7- فقرو فنا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰
جلسهی اول،
برکات انتظار

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

سَلَامُ اللَّهِ الْکَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ

وَ بَرَکَاتُهُ الْقَائِمَةُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ

وَ خَلِیفَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ سُلَالَةِ النُّبُوَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ

وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِیمَانِ وَ مُعْلِنِ أَحْکَامِ الْقُرْآنِ

مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَ الْعَرْضِ

الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَر[1]

سلام کامل و جامع و عام خداوند و صلوات دائم و برکات پایدار او بر حجت خدا و ولیّ او در زمین و شهرهایش و خلیفه او بر بندگانش. عصاره نبوت و باقی مانده عترت و خلوص، صاحب زمان و آشکار کننده ایمان و نمایاننده احکام قرآن، پاک گرداننده زمین و گستراننده عدل در همه جا، حجت قائم و امام مورد انتظار.

بحث خود را در رابطه با برکات انتظار با این روایت شروع می‌کنم که رسول خداf می‌فرمایند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»[2] برترین عبادت، انتظار فرج است. معلوم است که فرج باید مسأله بسیار مهمی باشد که چنین نتایجی برایش هست و حکایت از آن دارد که در حقیقت «انتظار فرج» یک فرهنگ است و نه یک عمل خاص. بر همین اساس بنا داریم بر روی موضوع انتظار تأمّل کنیم تا روشن شود انتظارِ فرج، چه سبک و سیاقی دارد که بالاترین عبادات محسوب می‌شود.

قلّه‌ی بلوغ جهان

ابتدا باید روشن شود در «انتظار فرج» به کجا باید نظر کرد، چون در شرایطی شما منتظر هستید که چیزی را در افق خود بشناسید و به آن افق به امید ظهور آن چیز نظر ‌کنید. از آن جایی‌که پیامبر اسلامf خاتم پیامبران هستند با ایشان تاریخِ زمین به قله‌ی انتهاییِ بلوغ خود می‌رسد و دُور عالَم که با حضرت آدم‌u شروع شد. با به صحنه‌آمدن آخرین پیامبرf ، بستر ظهور نهایی‌ترین کمالات می‌گردد، پس باید ظهور نهایی را بسیار مهم ارزیابی کنیم. آن‌قدر ظهورِ جنبه‌ها‌ی نهایی کمالِ عالم حتمی است که رسول خداf از یک طرف می‌فرمایند: نزدیکی من به قیامت در حد نزدیکی دو انگشت است.[3] و از طرف دیگر می‌فرمایند: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِی‏»[4] سوگند به آن‌که مرا به حق مبعوث کرده اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه آن روز را خداوند آن‌قدر طولانی می‌کند تا فرزندم مهدى ظهور کند. و تمام آنچه لازم بود با ظهور آخرین دین ظاهر شود پیش می‌آید و لذا با ظهور حضرت مهدی‌g همه‌ی حقایقِ غیبی که می‌توانند ظاهر شوند به صحنه‌ی ظهور می‌آیند.

نه‌تنها رسول خداf عصاره‌ی همه‌ی پیامبرنند که مهدیg نیز باطن شریعت همه‌ی انبیاء می‌باشد. حضرت عیسیu مأموریتی دارند غیر از آنچه حضرت موسی‌u مأمور آن هستند ولی خاتم‌الرسل‌f در مقام ظهور جامعیت اسماء الهی به صحنه آمدند تا عصاره‌ی کار همه‌ی انبیاءh را به میدان بیاورند و بر همین اساس خداوند با تمام اسمائش در قرآن ظاهر شده، قرآنی که بر قلب پیامبرf نازل شده و با آن متحد گشته است. با توجه به این‌که اسماء الهی تماماً در آخرین دین ظاهر شده و با توجه به این که امیرالمؤمنین‌u می‌فرمایند: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ اَنَا اَفْتَحُهُ وَ ما مِنْ سِرٍّ اِلاّ والْقائمُ یَخْتِمُهُ»[5] هیچ علمی نیست مگر این که من آن را گشودم و هیچ سرّی نیست مگر آن که قائم آن را به انتها رساند. پس همه‌ی اسرار دین توسط حضرت قائمg ظاهر می‌شود. دُور این جهان، با ظهور مقدس امام زمان‌g به انتها و کمال خود می‌رسد. این اولین نکته‌ای است که بحمدالله همه‌ی عزیزان به آن اعتقاد دارند.

زیبایی‌های انتظار فرج

زیباترین اعتقاد، اعتقاد به این نکته‌ی مهم است که بدانیم مقصد و مقصود همه‌ی انبیاء و اولیاء، ظهور وجود مقدس امام زمان‌g است. در این رابطه حضرت صادقu می‌فرمایند: «أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یُحْسِنَ حَالَ عَامَّةِ الْعِبَادِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَةَ وَ یُؤَلِّفَ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَا یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی أَرْضِهِ وَ یُقَامَ حُدُودُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ یَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَیَظْهَرُوهُ حَتَّى لَا یُسْتَخْفَى بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ أَمَا وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ لَا یَمُوتُ مِنْکُمْ مَیِّتٌ عَلَى الْحَالِ الَّتِی أَنْتُمْ عَلَیْهَا إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ کَثِیرٍ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً وَ أُحُداً»[6] آیا شما دوست ندارید که حق ظاهر شود و عدالت در شهرها برقرار گردد و حالِ همه‌ی بندگان خدا نیکو شود و کلمه‌ی الهی جمع گردد و میان دل‌هاى پریشان الفت پدید آید و خدا در سراسر زمین معصیت نشود و حدود الهى بر خلقش اقامه و حق به صاحبش برگردد تا هیچ حقى از ترس هیچ خلقى زیر پرده نماند؟ به خدا ای عمّار! کسى از شما بر این حالِ انتظاری‌که دارید نمیرد جز آن‌که در نزد خداى عز وجل از بسیاری از حاضرین بدر و احد افضل باشد. ملاحظه  کنید انتظار آگاهانه به ظهور مهدیg شخصیت معنوی انسان را تا کجا متعالی می کند که از بسیاری از حاضران بدر و احد افضل می شود.

باز حضرت صادقu  در رابطه با نظر به حضرت مهدیg می‌فرمایند: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّام حَیاتی»[7] اگر او را درک کنم همه‌ی عمر در خدمتش خواهم بود. زیبایی انتظار به‌قدری است که امام حسینu نقل می‌فرمایند: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدیg پرسید. حضرت امیرالمؤمنینu وقتی صفات او را ذکر کردند با حالتی سرشار از عشق و شیدایی «أوْمَأ بِیدِهِ إلی صَدْرِهِ شوقاً إلی رُؤْیتِهِ»[8] به سینه‌ی خود اشاره کردند و فرمودند مشتاق دیدار او هستم. آن‌قدر جایگاه حضرت مهدیg ارزشمند است که حضرت موسیu از خدا تقاضا می‌کنند: «پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده و خداوند فرمود: او از نسل احمد است»[9] این‌ها نشان می‌دهد افق همه‌ی انبیاء و اولیاء شرایطی است که وجود مقدس امام زمان‌g در آن ظهور می‌کنند، چون اگر کسی بخواهد با تمام رحمت‌های ممکنی که خداوند در صحنه‌ی حیات بشریت ظاهر می‌کند ملاقات نماید، باید تقاضای حضور در زمان حضرت صاحبg را داشته باشد و همواره تمنّای چنین شرایطی در او شعله‌ور بماند و انتظار فرج به معنی کامل آن از این قرار است. زیرا انسانِ منتظر، نظر به قطبی دارد که تمام اسماء الهی در آن شرایط از باطن به ظاهر می‌آید و سرّی‌ترین حقایق عالم آشکار می‌شود به طوری که در هیچ شرایطی تا آن اندازه زمینه‌ی نمایش حق فراهم نبوده است.[10]

باید بر این نکته تأمل کرد که راز برکاتی که انتظار فرج در بر دارد در کجاست و چرا این‌همه برکت در چنین فرهنگی نهفته است؟ اصلی‌ترین حالتِ روحی که در فرهنگ انتظارِ فرج برای جامعه پدید می‌آید، فرهنگ گذار از وضع موجود و نظر به وضع مطلوب و زندگی با وضع مطلوب است.

انسان منتظر در فرهنگ انتظاری که شیعه ترسیم کرده، شخصیتی است که نسبت به آن‌چه بر جهان می گذرد از آن جهت که حجاب حقیقت است، راضی نیست و شرایطی را می‌شناسد که محل و مجلای حقیقت می‌باشد.

انسان منتظر نظرش به شرایطی است که در آن شرایط، بسیاری از ابعاد سرّی و غیبیِ وجود انسان و عالمِ وجود، ظاهر می‌شوند و حقایقی در آن شرایط ظهور می‌کند که در حال حاضر هنوز ظاهر نشده و به همین جهت بسیاری از ابعاد حقیقت، تنها و بی‌جواب مانده و ائمه‌ی معصومینh با نظر به آن شرایط بر برکات انتظار تأکید فراوانی نموده‌اند و زمان غیبت حجت الهی را شرایط پروراندن روحیه‌ی انتظار به‌حساب آورده بر پایدارماندن بر عهد انتظار از طریق تبعیت از فقها تأکید دارند، از جمله حضرت امام حسن عسکریu می‌فرمایند: «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم‏»[11] و اما هرکس از فقیهان که نفس خود را پاس دارد و دین خود را حفظ کند و به مخالفت با هواهاى نفس خویش برخیزد، و فرمان خداى را اطاعت کند، بر مردم است که از او تقلید کنند و چنین خصوصیاتی را بعضى از فقیهان شیعه دارا هستند و نه همه‌ی آنان‏. از این طریق دوره‌ی غیبت امام معصوم دوره‌ی آمادگی جهت به ‌ظهورآمدن سرّی‌ترین حقیقت عالم وجود می گردد.[12]


[1] - مفاتیح الجنان، استغاثه به حضرت قائمg.

[2] - کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 1، ص 287.

[3] - امالی شیخ مفید، ص 188.

[4] - کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص 280.

[5] - تحف‌العقول، ص 271.

[6] - کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص 646 تا 647.

[7] - غیبت نُعمانی، ص 245.

[8] - همان، ص 212، ح 1.

[9] - اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج 3، ص 541.

[10]  -در رابطه با ظهور سری ترین حقایق در آخرالزمان به کتاب «آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» از همین مولف رجوع فرمایید. 

[11] - بحار الأنوار ، ج‏2، ص 88.

[12] - مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «اگر آن‌طوری که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین، بعد امام حسن، بعد امام حسین، بعد ائمه‌ی دیگر، یکی پس از دیگری می‌آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه‌ی آرمانی را تحقق بخشد(غدیر 84). ملاحظه می‌کنید که ایشان زمان غیبت را دورانی می‌دانند که باید بشریت به یک آمادگی خاص برسد.

  • ۹۰/۰۹/۲۲
  • سید مهدی سجادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی