هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است.
ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:

1- طلب
2- عشق
3- معرفت
4- استغنا
5- توحید
6 – حیرت
7- فقرو فنا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰
قدرت افسانه‌ای امریکا به لکنت افتاده است/ جنگ قدرت برای جانشینی کاخ سفید آغاز شده

"سقوط امریکا شتاب فزاینده‌ای به خود گرفته است." گمان می‌کنید گوینده این جمله کیست؟ محمود احمدی‌نژاد؟ یکی از رهبران استعمارستیز امریکای لاتین؟ نه، اشتباه می‌کنید. این جمله را زیبیگنیف برژینسکی، یکی از بزرگ‌ترین استراتژیست‌های ایالات متحده که قسمت اعظمی از عمر خود را صرف مشاوره امنیتی به سران کاخ سفید کرده، در مقاله‌ای در نشریه "فارین پالیسی" منتشر کرده است.

به گزارش رجانیوز، مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر که در حوزه مسائل ایران نیز تخصص ویژه‌ای دارد، در این مقاله که با عنوان "بعد از امریکا" منتشر شده، افول دوران جهان تک قطبی را امری محتوم نامیده که با توجه به شرایط فعلی جهان و افکار عمومی، شتاب تندی هم به خود گرفته و سیاست‏مداران جهانی از هم اکنون به دنبال فکری برای ساختار جدید بین‌المللی بدون حضور امریکای ابرقدرت هستند.

اگرچه برژینسکی تلاش کرده تا دنیای بدون امریکا را دنیایی همراه با تنش و درگیری و جنگ قدرت تصویر کند اما اذعان به اینکه دوران ابرقدرتی و استعمار به پایان رسیده، آن هم از زبان فردی همچون او نشان‌دهنده عمق لرزشی است که بر پایه‌های کاخ سفید افتاده است.

کاربران محترم رجانیوز می‌توانند متن کامل این یادداشت را در ادامه مطالعه کنند:

در سال‌های نه چندان گذشته بود که یک مقام عالی رتبه سیاسی چین، کاهش اقتدار و ضریب نفوذ امریکا را در جهان پیش‌بینی کرد و خطاب به یکی از مقام‌های ارشد کاخ سفید این‎گونه هشدار داد: "سقوط حتمی است اما لطفا اجازه ندهید امریکا این‌چنین سریع کاهش اعتبار و اقتدار داشته باشد." اگرچه وضعیت امریکا هنوز به سطح مورد نظر آن مقام چینی نرسیده، اما با توجه به شرایط فعلی ایالات متحده در جهان، باید اذعان کرد که او حق داشت؛ چرا که از آن زمان تاکنون شاهد شتاب گرفتن افول قدرت امریکا بوده‌ایم.

اگر امریکا به لکنت بیفتد که افتاده، بعید است بتوان یک قدرت متمرکز را جانشین آن دانست؛ و نه حتی چین. نتیجه این رویداد عدم قطعیت بین‌المللی و افزایش تنش در میان مدعیان و رقبای جهانی که تا یک هرج و مرج تمام عیار پیش برود هم محتمل است.

در حالی که بحران عظیم و ناگهانی، سیستم ساختاری امریکا را بهم زده -به عنوان نمونه، بحران مالی گسترده که صدای مردم را هم درآورده- و منجر به اختلال‌های زیاد سیاسی و اقتصادی در ساختار جهانی و سازمان‌های بین‌المللی شد، کماکان جنگ با گسترش اسلام در غرب وجود دارد که موجب می‌شود تا با فروپاشی ایالات متحده، هیچ قدرتی را توانایی اداره جهان نباشد. نقشی که امریکا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 برعهده گرفت تا به گمان خود، رهبر جدید نظم نوین جهانی باشد، پس از سقوط این کشور هیچ جانشین آماده‌ای ندارد.

از سوی دیگر، رهبران قدرت‌های رتبه دوم جهان مانند هند، ژاپن، روسیه و برخی از کشورهای اروپایی در حال رصد شرایط و بررسی تاثیر بالقوه کاهش قدرت امریکا بر منافع ملی آنها هستند. ژاپن به دلیل هراس از چین که قاطعانه به دنبال تسلط بر آسیا است، صراحتا و رسما به دنبال ارتباطات عمیق و گسترده با اروپاست. رهبران هند و ژاپن ممکن است به نزدیکی سیاسی و حتی همکاری نظامی در برابر کاهش اقتدار امریکا و چین روی بیاورند. روسیه هم که هنوز در رویای تقابل با امریکاست، چشمانش را باید بر روی کشورهای مستقل اتحاد جماهیر شوروی سابق ببندد.

همچنین اروپا هم نیاز به دسته و رتبه بندی دارد: آلمان و ایتالیا به دلیل منافع تجاری خود به روسیه نزدیک هستند. فرانسه در ناامن‌ترین ناحیه مرکزی اروپا قرار دارد و به دنبال تحکیم قوت اتحادیه اروپاست. از سوی دیگر، بریتانیا به دنبال حفظ تعادل در درون اتحادیه اروپا است اما این مساله به سختی امکان‌پذیر است؛ چرا که ارتباط ویژه آن با امریکا به طور فزاینده‌ای رو به کاهش است. کشورهای دیگر هم ممکن است به سرعت به دنبال تثبیت جایگاه خود در حوزه‌های منطقه‌ای باشند. مثلا ترکیه در منطقه‌ای از امپراتوری عثمانی و برزیل در نیم‎کره جنوبی. با این وجود هیچ‎کدام از این کشورها، ترکیب لازم و مناسب از قدرت اقتصادی و مالی، تکنولوژی، نظامی و حتی روانی قابلیت به ارث بردن جایگاه امریکا را ندارند.

چین همواره به عنوان جانشین امریکا مطرح بوده است. اصل و نسب امپریالیستی چشم‏گیر و سنت استراتژیک "صبر به دقت مدیریت شده" موجب شده تا در تاریخ سیاست جهان همواره موفقیت‌آمیز باشد. با این حال، چین ساختار سیستماتیک بین‌المللی موجود را خواهد پذیرفت، حتی اگر چشم دیدن آن را نداشته باشد، چرا که حاضر نیست در این زمینه دست به ریسک حیاتی بزند.

همچنین، واقعیت این است که چین هنوز آماده نیست تا نقش کامل امریکا را در جهان برعهده بگیرد. رهبران پکن بارها اعلام کرده‌اند که با وجود توسعه قدرت و ثروت این کشور، هنوز چین می‌خواهد به روند مدرنیزه کردن و توسعه‌یافتگی خود ادامه بدهد. البته آنها می‌دانند در عمده شاخص‌های سرانه‌ مدرنیته و قدرت ملی، هنوز اروپا و ژاپن را جلوی خود دارند. برای همین، هرگونه ادعای آشکار سران چین مبنی بر رهبری جهان در نطفه خفه شده است.

از سوی دیگر، ایجاد یک ناسیونالیسم چینی در منطقه موجب می‌شود تا ضمن ضربه به منافع بین‌المللی این کشور، یک ائتلاف قدرتمند منطقه‌ای را علیه خود بسیج کند. هیچ‎کدام از همسایگان کلیدی چین مانند ژاپن، روسیه و هند حاضر به پذیرش چین به عنوان جایگزین امریکا نیستند. به طور کلی قاره آسیا پتانسیل بالایی برای ایجاد درگیری و تنش دارد. شاید بتوان گفت با نزدیک بودن سقوط امریکا، قرن بیست و یکم در آسیا همانند قرن بیستم در اروپا باشد.

  • ۹۰/۱۰/۲۸
  • سید مهدی سجادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی