هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است.
ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:

1- طلب
2- عشق
3- معرفت
4- استغنا
5- توحید
6 – حیرت
7- فقرو فنا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

-مردی با خود زمزمه کرد : خدایا ، با من حرف بزن!

یک سار شروع به خواندن کرد ، اما مرد نشنید.

-فریاد بر آورد : خدایا ، با من حرف بزن!

آذرخش در آسمان غرید ، اما مرد گوش نکرد.

-مرد به اطراف خود نگاه کردو گفت : خدایا ، بگذار تو را ببینم!

ستاره ای درخشید ، اما مرد ندید.

-مرد فریاد کشید : یک معجزه به من نشان بده!

نوزادی متولد شد ، اما مرد توجهی نکرد.

-پس فریاد زد : خدایا با اشاره ای کوچک مرا لمس کن ، بگذار بدانم که اینجا حضور داری!

در همین زمان خدا مرد را لمس کرد ، اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد !!!

... و خدایی که در این نزدیکی است ...

حواسمان باشد او همین جاست.

  • ۹۱/۰۵/۳۱
  • سید مهدی سجادی

نظرات (۶)

ممنون اقای معصومی اگه خواستید جواب نظراتونو ببینید من زیر کامنت ها جواب شما رودادم تا بقیه هم ببینن..
  • پوریا ( رز30یاه )
  • دستهایم را تا ابرها بالا برده ای

    و ابرها را تا چشمهایم پایین

    عشق را در کجای دلم .....

    پنهان کرده ای که :

    هیچ دستی به آن نمیرسد !


    ( رز30یاه )
    kheyli naz bod
  • پوریا ( رز30یاه )
  • هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت
    تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم
    هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،
    با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند
    تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت
    که هر نفس آرامش من است ، هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است
    وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از چشمانم
    اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ، شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد
    این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد
    میترسم ، میترسم ، میترسم ! یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!
    میخواستم بپرسم که :
    عزیزم هنوز مرا دوست داری؟
    ( رز30یاه )
    nemizaram:D
    gonah dasht khob:(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی