هر جا چراغی در میان است، خبر از تسلیم انسان در مقابل حق میدهد و این که او به نفس امّاره پشت کرده است. در این صورت، حتماً حامل آن چراغ بر بام انتظار ایستاده است و جلوهای از زمینهی ظهور فرج کلّی را با خود دارد. زیرا کسی که در فرهنگ انتظار بهسر میبرد ظلمات زمانه بر او حاکم نمیشود و این اولین برکت از برکات انتظار است. چنین کسی بدون آنکه به غاری پناه ببرد، در جامعه به وظیفهی خود مشغول است. ولی در عین حال مواظب است تا گرد و غبارِ ظلمانی آخرالزمان بر او ننشیند. زیرا او میداند از یک طرف خداوند چه شرایطی را با حاکمیت امام معصوم، برای بشریت رقم زده است و از طرف دیگر با غیبت امام معصومh چگونه باطل جای حق را گرفته است. چنین انسانی میتواند خودآگاهی و دلآگاهی لازم را به مردم زمانه خود بدهد تا بفهمند چگونه گرفتار ظلمات زمانه شدهاند و راه برونرفت چگونه است.
انسانی که منور به نور بصیرت شد میداند مشکل اصلی کدام است و چه نوع زندگی را باید مدّ نظر انسانها قرار داد. در آن صورت است که معلوم میشود اشکال اساسیِ وضع موجود جهان چیست و چرا مشکلاتی مثل بیکاری و مواد مخدّر گریبان بشریت را گرفته و چرا هرچه تلاش میشود هیچ راهی برای برونرفت از آنها ظاهر نمیشود. اگر عمیقاً روشن شد ظلمات آخرالزمان به چه معنی است آن افق نورانی شروع به طلوع میکند و انسان وارد فرهنگ انتظار خواهد شد و چنین حالتی یقیناً به ظهور حضرت صاحبالأمرg ختم میشود، چون انتظار به معنی حقیقی آن پدیدار شده است. اگر مشکلات اصلی بشر امروز صِرف بیکاری و فساد جوانان و مواد مخدّر و امثال اینهاست، اینها را هر انسان معمولی هم به عنوان یک مشکل میفهمد و هرکسی میخواهد به نحوی جامعه را از این نوع مشکلات برهاند و به دنبال جامعهای است که چنین مشکلاتی در آن نباشد ولی آن چیزی که اولیاء الهی میفهمند و منتظر آن هستند چیز دیگری است، بسیار بالاتر از این نوع مشکلات.
انسان منتظر معنی جامعهای را که حضرت باقرu ترسیم نمودند میفهمد که در آن گنجهای زمین ظاهر میشود «وَ یُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دِیْنهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»[1] و خدای تعالی به واسطهی حضرت قائمg دین خود را بر همهی ادیان پیروز میگرداند، چنین انسانی ظلمات آخرالزمان را میشناسد و میتواند به مردم معرفی کند که جایگاه گرفتاریهایشان کجا است و چرا در چنین وادیِ هولناکی فرو افتادهاند و راه رهایی از ظلمات عصر غیبت را با ورود در فرهنگ انتظار نشانشان خواهد داد. در همین رابطه باید آن حجابی را که در صدر اسلام روح اسلام را پوشاند بشناسیم تا به آن نحو که مقام معظم رهبری«حفظهالله» ترسیم کردند وارد فرهنگ انتظار شویم و بفهمیم چرا ائمهh تلاش کردند تا اسلام را «به همان مسیری که پیغمبر پیشبینی کرده بودند، برگردانند»[2] در این رابطه میتوان گفت: هر کس غم فاطمهi را شناخت، معنی غیبت امام زمانg را میفهمد و وارد فرهنگ انتظار میشود و از برکات آن بهرهمند میگردد. از طریق پیامی که حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» در آخرین ماههای عمر شریفشان دادند معنی فرهنگ انتظار را فهمیدیم که فرمودند:
«این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بىشهادت میسر نیست.»[3]
و از این طریق انسانی به واقع منتظر است که در اندیشهی درهمشکستن فرهنگ شرق و غرب باشد و در همین پیام است که میفرمایند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجّت«ارواحنا فداه» است که خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»[4]
امام صادقu میفرمایند؛ «قبل از آنکه ولیّعصرg ظهور کند، «لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِg وَ لَوْ سَهْماً»[5] باید هرکدام برای خروج قائم با یک تیر هم که شده، آماده باشید. امام سجادu میفرمایند: «وقتی قائم آل محمدg قیام کند خداوندY هرگونه نقاهت و بیحالی را از شیعیان ما برطرف میکند و دلهایشان را همچون قطعات آهن سخت و محکم میگرداند که نیروی هریک از آنان نیروی چهل مرد میباشد و آنان فرمانداران و بزرگان روی زمیناند».[6] و باز امام باقرu میفرمایند: «وقتی که امر ما انجام گیرد و مهدی ما آید، هریک از شیعیان ما از شیر دلیرتر و از نیزه چابکتر و مؤثرترند و دشمنان ما را به زیر دو پای خود میآورند و پایمال میکنند ...».[7] ریانِ بنالصلت میگوید: به امام رضاu عرض کردم؛ «آیا شما صاحب الأمر هستید؟» فرمودند: «من صاحبالأمر هستم، اما نه آن صاحبالأمری که زمین را بعد از پرشدن ظلم از عدل سرشار میسازد، با این ضعف بدنی که در من میبینی چگونه میتوانم آن صاحبالأمر باشم؟ قائم؛ آن کسی است که وقتی خروج کند، در سن پیران، دارای سیمایی جوان و اندامی قدرتمند است به طوری که اگر دست دراز کند، بزرگترین درختِ روی زمین را از جا میکَند و اگر در بین کوهها فریادی بکشد، صخرههای کوهها در هم شکسته و از هم میپاشد.»[8] از حضرت صادقu هست: «فَاِذا قامَ قائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِیه وَ جَرَّدالسَّیف وَ لَمْ یَأخُذْ مِنَ النّاسِ وَ لَم یُعْطِهم اِلاّ بالسَّیْفِ»[9] چون قائم ما قیام کند، دیگر تقیه تمام میشود و شمشیر را از غلاف بیرون میآورد و حقی را نمیستاند و به صاحب حقی نمیرساند مگر با شمشیر. از آخرین پیام رسمی امام خمینی«رضواناللهعلیه» در تاریخ 2/1/1368 چنین برداشت میشود که آن ظلمت نهایی که در آخرالزمان باید با آن درگیر شد، چهرهی خود را در فرهنگ غربِ استکباری نشان داده و همهی ظلماتِ ممکن را به صحنه آورده و این غیر از ظلمی است که محمدعلیشاه و یا مظفرالدینشاه انجام دادند، نه آن ظلمها، ظلم آخرالزمانی بود و نه مقابله با آنها با فرهنگ انتظار و عزم حاکمیت حضرت ولی عصرg انجام شد. به همین جهت ملاحظه فرمودید با رفع ظلم قاجار، رضاخان و سلسلهی پهلوی ظهور کرد و فرهنگ عمومی جامعه در ابتدای امر نتوانست متوجه ظلمات او شود زیرا با فرهنگ انتظار به مقابله با سلسلهی قاجار پرداخته نشده بود.
[1] - کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 331.
[2] - مقام معظم رهبری«حفظهالله» در غدیر 1384.
[3] - صحیفهی امام، ج21، ص 327 (2 فروردین 1368، 14 شعبان 1409).
[4] - همان.
[5] - بحار الانوار، ج52 ، ص366.
[6] - بحار الانوار، ج 52، ص 317.
[7] - همان، ج 52، ص 318.
[8] - اثبات الهداة، ج 3، ص 478.
[9] - بحار ج24 ص47.
- ۹۰/۰۹/۲۲