هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

هفت وادی سلوک

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.

اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است.
ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:

1- طلب
2- عشق
3- معرفت
4- استغنا
5- توحید
6 – حیرت
7- فقرو فنا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

ستیز با دجّال آخرالزمان

ستیز با دجّالِ آخرالزمان در صورتی ممکن است که بفهمیم دجّال چگونه شخصیتی است، آیا یک نوع بی‌فکری در عین قیافه‌ی علم و اندیشه‌داشتن نیست؟ اگر ظاهرش هم حکایت از کودنی‌اش بکند که نمی‌تواند فریب‌کاری کند؟ دجّال با توجه به شرایطی که ما داریم هرگز نمی‌آید با اسلام و ولایت فقیه به طور مستقیم مقابله کند بلکه با طرح حاکمیت دو گانه و جدایی «وَلایت» از «وِلایت»، ولایت را به مسئولان اجرایی می‌سپارد و سعی می‌کند جامعه را از طریق نهادهایی اداره کند که بالأخره در دل فرهنگ غربی روئیده‌اند و ولیّ فقیه را هم به امور تشریفاتی می‌گمارد، به این بهانه که ولیّ فقیه نباید در امور اجرایی دخالت کند و عملاً طرحی برای کشور ایران می‌ریزد که از کشور ژاپن الگوگیری شده که یک پادشاه دارد با مسئولیت‌های تشریفاتی و آمریکا هر طور خواست بر دولت‌مردان آن کشور إعمال نفوذ می‌کند. در حالی‌که فرهنگ انتظار درست برعکس آن را طلب می‌کند و درصدد است با اتحاد وِلایت و وَلایت برای فقیه و عبور از فرهنگ غربی، حجاب ظهور حاکمیت امام معصوم را بشکافد و تاریخ جدیدی را شروع کند نه این‌که ایران به اسم انقلاب اسلامی در ذیل فرهنگ غربی قرار گیرد.

بدون ظهور حضرت بقیة‌اللهg بشر قادر نخواهد بود که نه در ظاهر و نه در باطن و نه در اول و نه در آخرِ عالَم تصرف کند، تنها در انتظار چنین شرایطی است که در زمان غیبت نیز می‌توان عملی انجام داد و ولایت فقیه را مقدمه برای تحقق آن آرمان به حساب آورد. رهایی بشر از دست خود با ظهور حضرت و با طلب و تمنای همگانی نسبت به آن ظهور به انجام می‌رسد در آن صورت است که همه‌چیز به اصل خود برمی‌گردد، این طور نیست که تصور شود بدون حضور حضرت می‌توان به نتایج اصلی رسید، با توجه به این امر باید آرزوی همه‌ی انسان‌ها‌ ظهور وجود مقدس حضرت باشد، چیزی که در حضرت روح الله«رضوان‌الله‌علیه» ملاحظه کردید. حضرت امام خمینی‌«رضوان‌الله‌علیه» با آن‌همه همّت و اراده زمینه را آماده کردند تا کسی ظهور کند که صاحب هستی است و می‌تواند در هستی تصرف بکند.

تا وقتی پرده‌ی ظهور غلیظ است ما به ساحت حضور که زمینه‌ی ظهور حجت خدا وارد نمی‌شویم. فرج با رجوع به حقیقت شروع می‌شود و این با درگیرشدن با حجاب ظهور وارد مرحله‌ی‌ اصلی خود می‌گردد و با فرهنگ‌سازی و رجوع به فرهنگ حضوری و «وجودی» اهل البیتh طلوع می‌کند.

تا چنین فکری مطرح است که در کنار جهانِ کفر امکان زندگی دینی هست، حجاب‌ها غلیظ و غلیظ‌تر می‌شوند و سرگشتگی‌ها فراوان‌تر می‌گردد. به امید آن‌که راه ارتباط با ملکوت عالم هرچه بیشتر گشوده شود تا انتظار معنی خود را بیش از پیش پیدا کند.[1] در آخر، استغاثه‌ی حضرت صادقu را در طلب رؤیت حضرت صاحب الامرg خدمت عزیزان عرضه می‌کنم تا معلوم شود آن کسی که معنی ظهور حضرت را می‌فهمد چه اندازه مشتاق ظهور خواهد بود.

امام‌صادقu عرضه‌ می‌دارند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مُثِّلَ بِعَیْنِی عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک‏»[2] اى آقاى من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و راحتی را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است. اى آقاى من! غیبت تو اندوه مرا به سختی‌های پایدار پیوند داد و فقدان یک سختى بعد از سختی دیگر شمارش آن‌ها را ناممکن کرده، من دیگر اشکى را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‏اى را که از مصائب و بلایاى گذشته از سینه‏ام سر مى‏کشد احساس نمى‏کنم، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسّم است و از همه‌ی گرفتاری‌ها بزرگ‌تر و جانگدازتر و سخت‏تر و ناآشناتر است، ناملایماتى که با غضب تو در آمیخته و مصائبى که با خشم تو عجین شده است.

«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»




[1] - موضوع معرفت نفس یکی از راه‌هایی است که معنی ملکوت و «وجود» در آن روشن می‌گردد و عاملی است در جهت این‌که تصور صحیح حضور باطنی حضرت در هستی و نحوه‌ی ظهور آن حضرت مفهوم گردد.

[2] - کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص 353.

  • ۹۰/۰۹/۲۳
  • سید مهدی سجادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی