با توجّه به امر فوق است که عرض میکنم، روح منتظر روح بزرگى است با خصوصیّات خاصی که انسان منتظِر را در «افضل عبادات» وارد کرده. روح منتظر، روح انسان بصیرى است که از همهی جهات به زمانه آگاه است، نه فریب زرق و برق وضع موجود را میخورد و نه از مقصد اصلیاش غافل است، خوب مىفهمد که ریشهی انحرافها کجا است و راه درمان آن چیست.
کسى که معنی ولایت انسان معصومh را مىشناسد در فهم و تحلیل مشکلات دارای تحلیلى قدسى است و به زوایایى از عالم آگاهی دارد که بقیهی انسانها به آن زوایا آگاهی ندارند و در نتیجهی آن آگاهی از نقطههاى ساکت و سطور نانوشتهی عالم خبر مىدهد. نه تنها خلأِ عدم حضور امام را بهخوبی احساس میکند و در آتش فراق مىسوزد بلکه بهخوبی متوجّه است که ریشهی مشکلات بهجهت غیبت امام است و مواظب است علّتهای فرعی توجّه به علّت اصلی را در حجاب نبرد.
روح انسانِ منتظر در عین آنکه در آتش فراق میسوزد، از آن جهت که با ولىّاللّه مطلق، دلدادگىها دارد و خودِ گم گشتهی خود را در او مىیابد و در خلوت اُنس با اوست، دارای نشاط و امید خاصّی است.
درست است روح انسانِ منتظر از طولانیشدن غیبت ناآرام است و هیچچیز نمىتواند او را به خود جذب کند، امّا بهجهت شناخت و آشنایی با عالم بقیةاللّهی در حیاتی سراسر پرمعنا و همراه با شور و امید بهسر میبرد.[1] اینها همه نصیب کسى مىشود که به واقع منتظراست، با همان بصیرتهایى که شخصِ منتظر باید داشته باشد. وقتى انسان جایگاه امام را در هستی شناخت دلدادگىاش شروع مىشود و عالَم انتظار، در او طلوع میکند. در آنعالم فقط کافى است انسان به امام نظر بیندازد، به خوبی از نور خورشیدِ وجود او که در پشت ابر غیبت پنهان است نور بگیرد.
کسیکه معنى زندگى حقیقی را در حیات زمینى مىشناسد نمىتواند منتظر امام عصرg نباشد. آنکه منتظر نیست به سیاهىِ روزگار راضى است و زندگى را گم خواهد کرد زیرا زندگى در پهنهی زمین، در اُنسِ با حقّ بهسربردن است و تحت ولایت حقّ آسودن و این بدون حاکمیت ولىّاللّهالأعظمg ممکن نیست.
کسیکه معنى و جایگاه حیات دنیایى را نمیداند هر نوع زندگى که به او پیشنهاد شود مىپذیرد. امّا کسیکه میداند مقصود اصلی او در حیات زمینى چیست هر چیزى نمىتواند او را فریب دهد. انسانى که میداند زندگی زمینی برای اثبات بندگى است بهخوبی متوجّه است اثبات بندگى با ظهور تامّ بندگى یعنى حاکمیت ولىّالله امکانپذیر است. چنین انسانى تلاش مىکند تا در صحنهى ولایت امام معصوم وارد شود و اگر آن ولایت موجود نبود منتظر میماند، در غیر این صورت اثبات بندگى نکرده و معنى زندگىِ روى زمین را گم خواهد کرد.
[1] - در رابطه با فهم بهترِ «عالَم بقیة الله» به کتاب « عومل ورود به عالَم بقیة اللّهی» از همین مؤلف رجوع فرمایید.
- ۹۰/۰۹/۲۴