انتظارِ ظهور، عامل ظهور
دلبستن به زندگى امروزین بینالمللى، هم زندگی را آشفته مىکند و هم دورى از حقّ و غفلت از خود را عمیقتر میگرداند. در حالىکه حضور در فرهنگ انتظار در چنین شرایطی شدیداً نجاتبخش است، چه رسد به پایان انتظار و ظهور منتظَر. انتظار در عین تحقّقِ معنویّت، بر نشاط دینداری انسان مىافزاید و او را به مقصد حقیقیاش نزدیک مىکند. به امید اینکه هر لحظه آن وعدهی بزرگ الهى واقع شود.
کسىکه به استعدادهای متعالی عالم پی برده نمىتواند نظام بینالمللى جهان امروز را بپذیرد و شیفتهی آن شود، شیفتگی به دنیایی که براساس فرهنگ مدرنیته ساخته شده، همهی جنبههای متعالی انسان را به حجاب میبرد و مانع ظهور نوری میشود که در افق تاریخ طلوع خواهد کرد، زیرا وقتى آن وعدهی بزرگ محقّق مىشود که ما منتظر باشیم و بههمین معنی میگوییم: «انتظار» ما را به مقصد نزدیک و فاصله را کم مىکند. پس اگر ملّتى منتظر ظهور شد ظهور امام حتماً محقّق مىشود.
فرهنگ مدرنیته با ایجاد جهانی قابل فهم به خامترین سادهسازی دست زد و به فهم ابعاد متعالی انسان و حقایق عالم بیتوجّه شد و در نتیجه در معنیبخشیدن به انسان فاحشترین تحریف را انجام داد، انسانی سطحیشده با نفسی فقیر و بیمحتوا که به هیچ مرتبهای از مراتب متعالی در عالم هستی نظر ندارد. آیا چنین انسانی را با انسانی که منتظر حضرت بقیةاللهالأعظمg است میتوان مقایسه کرد؟
فراموش نکنیم که زندگى امروزین جهان با ایجاد انواع شیفتگیهای وَهمی، روح انتظار را با همهی ثمرات و واقعنگرىهایی که دارد در انسان خاموش مىکند و هیچ کمالی را براى انسان باقى نمىگذارد که به آن نظر کند و طالب آن باشد در حالیکه ملاحظه فرمودید «انتظار» فاصلهها را با آن واقعیّت بزرگ کم مىکند. به ما آموختهاند ظهور امامعصرg در نظام اجتماعى بشریّت، به انتظار حقیقى و واقعى ما از او بستگى دارد و نحوهی ظهور حضرت نسبت به نوع نگاه ما بهظهور حضرت بىتفاوت نیست، حضرت صاحبالأمرg در راستای زنده نگهداشتن روحیهی انتظار و تقاضای فرج از خدا، به محمد بن عثمان الْعَمری میفرمایند: «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»[1] زیاد دعا کنید براى تعجیل فرج، زیرا دعا کردن در تعجیل فرج، خودْ فرج است! این توصیه حاکی از آن است که عامل ظهور فرج، زنده نگهداشتن روحیهی انتظار است.
باید انسانها چشمها را از افقهاى ناسوتى و مادّىِ دنیاى امروزى بردارند تا بتوانند به آرمانهاى معنوى خیره شوند و به پرورش معنوى خود بیندیشند و بزرگترین موفّقیّت را قرب بهخدا بدانند و در راستای هرچه بیشترِ قرب الهی روحیهی قدسىِ توکّل و پارسایى و تقوا را تقویت نمایند و جزء منتظران باشند و به حکومت موعود دلسپارند و شیفتهی دروغهاى فرهنگ تجدّد نشوند.
وقتی ما ستایشگر تکنیکهای غربی شدیم آن چیزهایی که بهواقع باید برای ما مقدّس باشند و ستایشگر آنها باشیم به حاشیه میروند در حالیکه اگر در جان خود به پرورش امور معنوى بپردازیم و «تکنولوژى را از دریچهی بینش توحیدى» بنگریم شور حیاتِ معنوى شعلهور خواهد شد و إنشاءالله بصیرت تشخیص حقّ از باطل و کذب از صدق آشکار مىشود، چنانچه حضرت صاحبالأمرg در رابطه با نسبت رشد پارسایی و ظهور، برای شیخ مفید مینویسند: «وَ لَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ عَلی اِجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائِنا وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ، وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ، وَاللهُ الْمُسْتَعان»[2] اگرشیعیان ما که خداوند به طاعت خودش موفّقشان کند، قلبهایشان در وفای بر توجّه به ما و توجّه به عهد با ما همدل بود، برکتِ همراه با ملاقات ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدارِ همراه با حقّ معرفت و صحیحبودن آن بهسوی آنها میشتافت، پس ما را از آنها پوشیده نمیدارد مگر همان چیزهایی که از آنها به ما میرسد که ما آن کارها را دوست نداریم و چنین اعمالی را از شیعیانمان نمیپسندیم که خدا مددکننده است. ملاحظه کنید چگونه امامg منتظِر آمادگی ما هستند، منتظر اینکه دلهای ما با رعایت شریعت الهی از پردهی حجاب درآید و متوجه حقایق غیبی عالم شود تا زمینهی تجلی غایب منتظَر فراهم گردد. امام صادقu در همین رابطه میفرمایند: «مَنْ سُرَّ اَنْ یکون مِنْ اصحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِر وَلْیَعمل بِالْوَرَع وَ مَحاسِنِ الاخلاق وَ هُوَ مُنْتَظر»[3] هرکس دوست دارد که از اصحاب قائم باشد، باید منتظر باشد و ورع پیشه سازد و براساس اخلاق نیکو عمل کند، در حالیکه منتظر است. و نیز میفرمایند: بیشک؛ حکومت آلمحمّدh تأسیس خواهد شد، پس هرکس علاقهمند است، از اصحاب قائم ما باشد، باید کاملاً از خود مراقبت کند و تقوا پیشه نماید، خودش را به اخلاق نیک مزین نموده و سپس انتظار فرج قائم آل محمّد را بکشد. هرکس برای ظهور قائم ما چنین آمادگی و انتظاری داشت، ولی توفیق نصیبش نگشت و پیش از ظهور آن حضرت، اجلش فرا رسید، به ثواب یاران آن جناب میرسد.[4] زیرا حجابِ بین او و حقایق غیبیِ عالم برطرف شده است.
هدف انسانِ منتظِر این است که مقام حضرت بقیةاللهالأعظمg را بشناسد و بشناساند تا معلوم شود او حقیقتی فراشخصی است و از کلّ وجود، آگاهی کامل دارد و در عمق وجود انسان منزل گزیده و آدمیان تنها با ارتباط با او میتوانند بصیرت لازم را بیابند و جامعهی خود را خدایی کنند. غایت چنین انتظاری همان حکمتی است که در شخصیت انبیاء و اولیاءh نمایان بود.
با عبور از ایدئولوژىهاى مدرن و با واردشدن در دنیاى ذکر و اُنس با حضرت صاحبالأمرg و با قناعت و سادگى و پارسایی میتوان در عین زندگی در دهکدهی سیاه جهانى، خود را براى وقوع وعدهی بزرگ الهی آماده نگه داشت. آن آمادگى که بهخودیخود عبادت است و زندگى زمینى را معنا میبخشد.
ای صاحبالأمرِ ما! تو شاهدى که اگر همه چیزِ انسانبودن در کنار شما نبود و اگر همه چیز انسان نگاه از دریچهی قلب مبارک شما به جهان نمیبود و اگر همه چیزِ انسان، بودن در میان انسانها ولى در اتّصال با شما نبود، ما اینهمه تأکید نداشتیم که انسانها به شما برگردند، اى غایت آمال همهی انسانها. تأکید ما بر اینکه انسانها باید بهدنبال ذکرِ امام و اُنس با او باشند، تأکید برای واردشدن در عالَمی است که همه چیزِ انسان همان عالَم است. وارد شدن بر آن عالَم با تقلید و با ایستادن بر شانههای دیگران بهدست نمیآید. نوری است که باید در اعماق جان هرکس طلوع کند و بهمعنی واقعی کلمه قلبی و شهودی است. چنین عالمی نه قابل انتقال به دیگران است و نه با خواندن و مطالعه بهدست میآید، حالتی است که با سیری طولانی و تطهیر باطن در درون انسانهای منتظر محقّق میشود.
- ۹۰/۰۹/۲۷