دلآگاهىِ پارسایانه
آنکس که به غیر حکومت خدا -که از طریق حاکمیت امام معصوم محقّق میشود- راضى است، حتماً از دلآگاهىِ پارسایانه محروم میشود و به القائات نفس امّارهی خود گرفتار میگردد و هرگز به قرب الهی نایل نمیشود. چنین انسانی افقهاى حکومت معنوى و فرزانگى و آزادگى را نمىشناسد تا فضاى سینهی خود را آمادهی ظهور آن موعود بزرگ کند. چنین انسانی با محرومیت بزرگی دست بهگریبان است.
در حال انتظارِ امام معصوم بهسر بردن به این معنی است که انسان صحنهی جان خود را از حجاب هر اراده و میلى تطهیر کند، و آن را در محضر القای حکم امام معصوم قرار دهد تا آن حضرت فرمان براند، زیرا در همهی زمانها - چه در غیبت و چه در ظهور- تنها او شایستهی فرمان راندن است، در چنین باوری است که حیات انسان در زمان غیبتِ مولایش از بهرههای لازم محروم نمیگردد و در زندگىِ حقیقی بهسر میبرد، زیرا کوچه به کوچه و شهر به شهر در آیندهی تاریخ منتظر حکم حضرت بقیةاللهالأعظمg میباشد. گفت:
منآنگه خودکسی باشم که در میدان حکم او |
نه جان باشم، نه دل باشم، نه تن باشم،، نه سر باشم |
یکی از ثمرات معرفت به مقام حضرت صاحبالأمرg این است که بفهمیم رجوع به خدا و منتظر حضرتبودن یکی است و جداپنداشتن این دو چیزی جز تحریف معنای رجوع به خدا نیست و به غفلت از ربوبیت خداوند در تاریخ میانجامد.
انتظارِ آگاهانه، هم زندگى امروزین را معنویت مىبخشد و هم فاصلهی ما تا ظهور را کم مىکند و امکان رسیدنِ جامعه را به عالَمى که پر از نسیم ملکوتى و استغناى معنوى است فراهم مىسازد و آنچه در نظام اَحسن الهی شدنى است قوّت و قدرت مىدهد.
انتظارِ آگاهانه، یعنى عزمی محکم که آرزوهاى بزرگ انسانى را قربانى هوسهاى ضعیف ناپایدار نمىکند. وسعت نگاه انسانِ منتظر به وسعت به ظهورآمدن تمام ثمرههاى عالم است تا درخت تنومند حیات زمینى به میوه بنشیند، بههمین جهت چنین انسانی به هر نوع بودنى راضى نیست و تماماً به ثمرههای اصلی زندگى مىاندیشد و به زندگى بىثمر تن نمىدهد، مىداند لازمهی انتظارِ آگاهانه چیست و هرگز از طول انتظار خسته نمىشود. زیرا ظهور امام نهتنها مشروط به رسیدن به معرفت درست است بلکه منوط به فعلیت بخشیدن به منش سالم اخلاقی و پرورش فضیلت میباشد. هدف از طلب ظهور امام، جداشدن از خودخواهیها و خودبینیها و هدایت شدن به مسیری است که منجر به ظهور عالیترین سجایای اخلاقی میشود و این است راز اینکه انسان منتظر از انتظار ِآگاهانه خسته نمیشود و نشاط او کاسته نمیگردد.
ممکن است انسان از اینکه انتظار فرج چگونه در شخصیت انسان منتظر تحوّلی اساسی ایجاد میکند و مس وجود او را به طلا تبدیل مینماید، غافل باشد، در حالیکه بقیّهی انتظارها اینچنین نیست، انتظار آگاهانه مثل انتظار برای تحقّق روز بعد نیست. شما چه مؤمن باشید و چه کافر، فردا و پس فردا واقع مىشود و فاصلهی زمانىِ امروز تا فردا و پس فردا برای مؤمن و کافر ثابت است. ولى انتظارِ ظهورِ حضرت بقیةاللهالأعظمg اینگونه نیست، در آن انتظار انسان متوجّه است چیزى بالاتر از آنچه در زمانه جاری است میتواند در میان باشد و آن فقط با انتظار و با ظهور ولایت مطلقهی امام معصوم محقّق مىشود، این انتظار فاصلهی تا ظهور را پر مىکند و ظهور را نزدیک مینماید در حالیکه انتظار شما برای تحقّق فردا و پس فردا با تفاوت شخصیت شما کم و زیاد نمیگردد. سرعت ظهور حضرت بقیةاللهالأعظمg وابسته به شناخت صحیح نظام اَحسن الهی و تعالی روحانی منتظران است.
- ۹۰/۰۹/۲۷