فهم نظام بقیتاللّهی؛ شرط ظهور
با فهم معنی نظام بقیةاللهی روشن میشود چرا مقصد همهی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدیg است. زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمیتواند بقیةالله را درک کند.
فهم عالَم «بقیة الله» کار سادهای نیست. آن نظام، نظامی است که قدرتِ «زمان» در آن ضعیف میشود. زمان یعنی گذران و فنا، در حالی که نظام بقیة الله، نظام بقاء الهی است. در روایت داریم که راوی از حضرت صادقu میپرسد؛ یابن رسول اللهf حضرت قائم چند سال حکومت میکنند؟ میفرمایند: هفت سال، ولی هرسالی از آن سالها، دهسال میشود.[1] یعنی جنبهی حاکمیت زمان و گذران، به بقاء تبدیل میشود، شرایط تا حدّی شبیه قیامت میشود. حتماً مستحضرید که انسانها هرقدر به عالم معنویت نزدیک شوند و بُعدِ تجرد آنها شدت یابد، راحتتر در آینده حاضر میشوند، به طوریکه میتوانند از آینده خبر دهند، چون در عالم تجرد و معنویت، زمان و گذران نداریم، آن عالَم؛ عالمِ بقاء است. در زمان حضرت مهدیg طوری زمین و زمان تغییر میکند که حکم عالمِ معنویت بر آن جاری میشود. نظام بقیت الله یعنی چنین نظامی که جنبهی بقاء الهی در آن غالب است، برعکس عالم امروزی که جنبهی زمانزدگی و عدم بر آن حاکم است. در «زمان» یا به تعبیر دیگر در «زمان فانی» همواره ما گرفتار گذشته و آینده هستیم، «حال» وجود ندارد، همینکه میخواهی با «حال» روبهرو شوی، میرود، از طرفی گذشته که گذشت، آینده که نیامده، «حال» هم که رفت، پس ما در شرایطی که «زمان» حاکم است در عدم زندگی میکنیم. بقیة الله که بیاید با خودْ بقاء الهی را به همراه میآورد.
در روایت داریم؛ زمین زیر پای یاران حضرت مهدیg میپیچد و حاکمیت بُعد در آن شرایط ضعیف میشود. حضرت صادقu در توصیف آن شرایط میفرمایند: «جَبْرَئِیلُ عَنْ یَدِهِ الْیُمْنَى یُنَادِی الْبَیْعَةَ لِلَّهِ فَتَصِیرُ إِلَیْهِ شِیعَتُهُ مِنْ أَطْرَافِ الْأَرْضِ تُطْوَى لَهُمْ طَیّاً حَتَّى یُبَایِعُوهُ فَیَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[2] جبرئیل در سمت راست او فریاد میزند: بیعت براى خدا! پس شیعیانِ آن حضرت از اطراف زمین به سویش رهسپار شوند، و زمین زیر پایشان به سرعت پیچیده شود تا خدمتش رفته با او بیعت کنند و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر کند چنانچه از جور و ستم پر شده باشد.
در شرایطی که فعلاً ما قرار داریم، یک کیلومتر، یک کیلومتر است. حال اگر از اینکه هست کوتاهتر شود به این معنی است که از حالت بُعد امروزیاش در میآید. در حال حاضر که در بُعد گرفتارید وقتی اینجا هستید، آنجا نیستید. حالت بقاء؛ ضدِ این شرایط است، یعنی هم اینجایید و هم آنجا. وقتی در حال حاضر روی زمین راه میروید اینجا که هستید آنجا نیستید، در حالیکه مَنِ شما در تن شما این طور نیست، «من» در عین اینکه در یک عضو حاضر است در عضو دیگر نیز حاضر است. نظام بقیةاللّهی به حالتی که «مَن» در بدن دارد نزدیک میشود. شرایطی است که نهتنها بُعد مکانی و زمانی تا حدّی جمع میشود، بلکه تمام تاریخ جمع میشود. این بحث را در کتاب «معنی عالم بقیةاللّهی» دنبال بفرمایید. آرامآرام با این مقدمات إنشاءالله عزیزان به اصل بحث نزدیک میشوند.
[1] - رَوَى عَبْدُ الْکَرِیمِ الْخَثْعَمِیُّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِu «کَمْ یَمْلِکُ الْقَائِمُ u قَالَ سَبْعَ سِنِینَ تَطُولُ لَهُ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّى تَکُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِیهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِینَ مِنْ سِنِیکُمْ فَیَکُونُ سِنُو مُلْکِهِ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیکُمْ هَذِهِ» (الإرشاد فیمعرفة حججالله علىالعباد، ج 2، ص 381 )
[2] - ارشاد شیخ مفید، ص 379.
- ۹۰/۰۹/۲۷