معنى ولایت فقیه
عرض شد در مقام انتظار دو وجه باید مدّنظر باشد یکی ایمان به ولایت الهی از طریق امام عصر و بهرهمندشدن از برکات نظر مبارک آن حضرت بر فرد و جامعه، و دیگر شناخت ظلمات آخرالزّمان و شناخت ریشهی اصلی ناکامیهایی که در اثر عدم حاکمیت امام معصوم در هر جامعهای ظهور میکند. اگر جامعهای گرفتار انواع انحرافها و شهوتپرستىها و مُدپرستىها شد، اگر تبلیغات و حیلههای معاویه مؤثر افتاد، اگر اسیر تبلیغات فرهنگ مدرنیته شدیم، همه بهجهت آن بود که معنى حاکمیت امام معصوم را نفهمیدیم، بشر نفهمید باید چشمش بهکجا باشد و عملاً چشمش را به هر اندیشهی آلوده انداخت و با چشم آلوده نتوانست متوجّهی نوری شود که خداوند برای او گذارده بود. این یک حقیقت است که:
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است |
بر رخ او نظر از آینهی پاک انداز |
یعنى نظرت را از حاکمیّتهاى ناپاک برگردان تا بتوانى به آن آینهی پاک نظر بیندازى و آنچه واقعاً خواستنى است را بخواهى. پس باید آنچه خواستنى نیست نخواهی.
دیده آن باشد که باشد شَهشناس |
تا شناسد شاه را در هر لباس |
اگر کسى معناى حاکمیت امام زمان را فهمید، جایگاه حکومت دینى را - بهعنوان شرایط گذار از فرهنگ مدرنیته به حاکمیت حضرت بقیةاللهالأعظم - مىفهمد و براى لحظهلحظهی حکومت اسلامى جان خواهد داد و براى حفظ حاکمیّت ولایت فقیه سر مىدهد. کسیکه معنى حکومت امام معصوم را فهمید متوجّه مىشود جایگاه تاریخی ولىّفقیه کجاست و چرا ولی فقیه با تمام وجود پرچم تبعیت از امامزمان را بهدوش میکشد و سعی میکند نظام اسلامی را از حاکمیت حکم خدا توسط انسان غیرمعصوم فراتر ببرد، زیرا جهان امکان بهرهمندشدن از حاکمیت امام معصوم را در ذات خود دارد.[1] تا زمانیکه انسانها متوجّهی شرایطی نگردند که دارای امکاناتی نامتناهی برای کمال انسان است معنی فرهنگ مهدویت را نفهمیدهاند و از متعلَّق طلب خود در فرهنگ انتظار آگاهی کاملی پیدا نکردهاند تا معنای حقیقی و نهایی بلوغ جهان را دریابند. شرایطی که باید یا در فرهنگ انتظار نظرت به آن باشد و یا در آن قرار داشته باشی وگرنه در بیرون تاریخ بهسر میبری.
کسانی با ملاکهای حقیقى و صحیح فکر میکنند که معنى انسان را در نظام هستی بفهمند، اینها حتماً در زمانِ غیبتِ حضرت بهعالم بقیةالله و حاکمیت حضرت نظر میدوزند تا ظلمات دوران غیبت بر آنها بیاثر باشد. سیاهبختىِ انسانهای شیفتهی تجدّدزدگی را مىبینند و منفعل تبلیغات فرهنگى آنها نمىشوند. چون حقّ را مىشناسند و حکومت حقّ را مىفهمند، همچنانکه میفهمند انسان تا کجا باید صعود کند، معنی حکومتى که انسان را به مقصد نهایىاش مىرساند دریافتهاند. این انسان در هر حال - چه در غیبت و چه در ظهور- زیر سایهی ولایت امام معصوم زندگى مىکند و هماکنون در شیدایىِ آن حاکمیت بهسر مىبرد و به کمتر از آن قانع نمىشود. بنابراین هر جستجو و طلبی که مانع شود تا جویندگان، راهی به ژرفای عالم بقیةالله بگشایند، عامل بیثمری انسانها است. جستجوهایی که مقصد نهایی آن نظر بهعالم بقیةالله نیست عامل نقصان روح آدمی است و تلاشهای انسانی را بهنوعی سرگردانی تبدیل میکند. اینعالم بقیةالله است که باید در را بگشاید و افق را روشن نماید. چیزیکه حضرت روحالله«رضواناللهتعالیعلیه» متوجّه شد و در نتیجه با اقدام او افق تاریخ گشوده گشت. هر نگاهی که به افق نورانی تاریخ معطوف نباشد یک افسانه و وَهم بزرگ است و نه یک تمدن بزرگ، و در کنار خود وَهمهای کوچکتری را میسازد. نظر به عالم بقیةالله دقیقاً ابعاد ژرف روح انسان را به شکوفایی دعوت میکند و به ما کمک میکند تا حقّ را آنطور که در عالم جریان دارد مشاهده و ادراک کنیم و از جلوات نور پروردگار از پنجرهی وجود مبارک حضرت ولیّعصر تغذیه نماییم. آیا چنین انتظاری بصیرت نیست؟
ما به دو چیز نیاز داریم، یکى شیدایى در دیندارى که فقط از طریق اُنس و ارتباط با حضرت ولیّعصر حاصل میشود و دیگر زندگى در کنار همدیگر که فقط از طریق حاکمیت امام معصوم و اجرای حکم الهی توسط آن حضرت محقّق میشود. باید فهمید حاکمیت امام معصوم چه چیزهایی را به بشریت برمیگرداند و ما را در کدام خانه سکنی میدهد و این همان بصیرتی است که با انتظار فرج حاصل میشود.
بیش از این گر شرح گویم زِ ابلهی است |
زِآنکه فهم آن ورای آگهی است |
لاجرم کوتاه کردم من زبان |
گر تو خواهی از درون خود بخوان |
خداوندا! ما را از برکات انتظار و بصیرتهای مربوطه محروم مگردان.
«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
- ۹۰/۰۹/۲۷