ولایت فقیه و دوران گذار
اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق ولی فقیه از لوازم دوران عبور از ظلمات آخرالزمان به سوی ظهور حضرت صاحبالامرg است. محال است کسی از نظر علمی معتقد به مهدویت و تحقق نقش حضرت در آینده تاریخ باشد و جایگاه تاریخی ولایت فقیه را نفهمد.
وقتی ما میخواهیم شرایطی پدید آید تا امامی که واسطهی فیض الهی به عالم هستی است، حاکم شود، آیا از خود نمیپرسیم دوران گذار جهت رسیدن به آن مقصد چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ یک وقت بدون آنکه فکر کنیم میگوییم ما منتظریم، این ما را به تحجر میکشاند و از خداوند میخواهیم ما را نه تنها از دست انسانهای بیدین بلکه از دست دینداران بیفکر نیز نجات دهد، زیرا هر دوی آنها دردِ سرسازند. حضرت امامخمینی«رضواناللهعلیه» فرمودند:
«خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.»[1]
چون اینها نمیفهمند برای اینکه آرمانی بزرگ محقق شود باید شرایط تحقق آن آرمان فراهم گردد و برای تحقق آرمانهای بزرگ حتماً دورهی گذار لازم میآید. اتفاقاً حساسترین و سختترین قسمتها برای رسیدن به افقِ عالی معنوی «دورهی گذار» است. آدمهای متحجّر فکر میکنند وقتی موضوعی حق است بدون بهوجودآمدن مقدمهی آن میتوان آن را محقق کرد، این به معنای نشناختن راهکارهای رسیدن به نتیجه است. و لذا صاحبان این روحیهها نتیجهای که نمیگیرند هیچ، کارها را هم عقب میاندازند. مگر میشود انسانِ کامل برای احیای تمام ابعاد تو در توی انسان به صحنه بیاید و بشریت آمادهی آن شرایط نباشد و در حالیکه بشریت هنوز طعم حیات دینی را در مناسبات اجتماعی خود نچشیده، ناگهان فرهنگ سکولار به فرهنگ الهی تبدیل شود؟[2]
برای تحقق تمدن اسلامی باید مراحل و منازلی را پشت سر گذاشت؛ عنایت داشته باشید که تا کنون تمدن اسلامی به معنی واقعی آن وجود نداشته است. در تمدن اسلامی حتماً باید امام معصوم حاکم باشد، یا لااقل فرهنگ امام معصوم به عنوان مقدمهی تحقق آن شرایط، امورات آن جامعه را مدیریت کند. آیا با حاکمیت خلیفهی عباسی تمدن اسلامی محقق میشود؟ در سال 125 هجری بیتالحکمه را به پا کردند تا بتوانند با ترجمه کتب یونانی، فرهنگ یونان را به صحنه آورند و از آن طریق نظرها را از صاحبان اصلی معارف اسلامی یعنی اهل البیتh منصرف کنند. تمام این جریانی که امویان و عباسیان در رابطه با یونانیگرایی راه انداختند برای حذف اهل البیتh بود.[3] متأسفانه ما وقتی مسجد اموی در شام را میبینیم؛ میگوئیم این یکی از آثار تمدن اسلامی است! تعدادی سنگ روی ِهمگذاشتن میشود تمدن اسلامی؟ اینکه هنرمندانه کار کردند یا نه، بحث دیگری است. باید متوجه باشیم رویکرد تمدن اسلامی به سوی عالم قدس است، شرایطی است که زمین و زمینیان را به عالم عرش وصل میکند.
[1] - صحیفه امام،ج21،ص278.
[2] - در مورد شناخت زمان هر واقعهای به کتاب «امام و امامت در تکوین و تشریع»مبحث«اهلالبیتh و زمانشناسی» رجوع شود.
[3] - البته بزرگانی مثل فارابی و ابنسینا از آن فرصت استفاده کردند و فلسفهی یونان را روح اسلامی دادند تا نظرها از حقیقت وَحی به جاهای دیگر معطوف نگردد و این انصاف نیست که فلسفهی اسلامی را به اسم فلسفهی یونانی رجم و طرد کنیم.
- ۹۰/۰۹/۲۷