مقدمهی مؤلف
باسمه تعالی
1ـ امامتِ مطرح در اعتقاد شیعه رویکردی است به حقیقتی آسمانی که در صدد است تمدن زمینی را مطابق نظم آسمانی بسازد و امام شیعیان آنچنان حضوری در عالم هستی دارد که نه تنها چنین امری را ممکن میسازد، بلکه آن را ضروری میداند، زیرا موجب شکوفایی سرمایهی درونی افراد امت میشود تا جایی که شخصیت افراد انعکاسی از شخصیت امام خود میگردد.
2ـ چشم برداشتن از نقش حضور تکوینی واسطهی فیض عالم بر امور تشریعی بشری، فاجعهی بزرگی است که هنوز بشر به آن فاجعه واقف نشده و به همین جهت راز شکستهای خود را در جای دیگری جستجو میکند. در حالیکه بعد از شکست مارکسیسم و لیبرالیسم زمان آن فرا رسیده تا به کمک سخنانی که امامان شیعه در راستای امر امامت فرمودهاند، بشریت متذکر راز شکستهایش بشود.
3ـ بشریت در طول تاریخ نسبت به مدیریت صحیحِ جامعهی خود ناکام مانده و علت آن ناکامی، غفلتی است که از توانایی خدا دادی انبیاء و امامان دارد و فکر کرده بدون آنها میتواند امور جامعه را بگذراند، در حالی که بشر باید به این شعور برسد که «همان خدایی که برای او شریعت آورده، مدیرانی نیز برای امور اجتماع پرورانده است تا مطابق شریعت الهی بشریت را جلو ببرند» و انسانها به واقع در دو امر مهم نبوت و امامت به خود واگذاشته نشدهاند.
4 ـ آنچه باید در روایات مربوط به امامت دنبال شود، توجه به جهت باطنی مقام اهل البیت(ع) است. بسیار فرق است که با این نوع روایات بهطور سطحی برخورد شود یا اینکه سعی کنیم از همان سطح عالی که روایات مطرح شده، به آنها توجه نماییم. یعنی به جای آنکه مطلب را آن قدر پایین بیاوریم که چیزی از آن نماند، دستمان را به آن بدهیم و بالا برویم تا حقیقت جدیدی از معارف الهی بر قلب ما منکشف شود و لازمهی چنین برخوردی همت مضاعف است.
5 ـ نظر به وسعتِ حضور امامان در هستی، نه تنها عامل نمایش راه گستردهای است که انسانها میتوانند طی کنند، بلکه موجب میشود تا روشن شود امامان از چه افقی بشریت را هدایت مینمایند و چرا شیعه معتقد است مقام هدایتگری امامان فوق مرگ آنها همواره فعّال است و در هیچ حالی از صحنهی زندگی بشر خارج نیست.
6 ـ خداشناسی واقعی وقتی محقق میشود که انسانها بتوانند در آینهی تمام نمای جمال انسانهای کامل با «الله» مأنوس شوند و راهیافتن به چنین نگاهی را با نظر به آیات تامّهی الهی پیدا کنند وگرنه در بیراههها به دنبال خدا میگردیم و همچون وَهّابیها با خدای ذهنی و انتزاعی زندگی میکنیم که هیچگونه تجلی بر قلب ما نخواهد داشت.
7 ـ از آن جایی که شیطان نتوانست در جمال خلیفةالله، اسماء الهی را بنگرد و از آن طریق در تجلیات جامع اسماء، به خدا سجده کند، بهانه آورد که میخواهد فقط به خدا سجده نماید ولی از درگاه انس با خدا محروم شد. هرکس با نظر به خود نتواند وَجه الله را در جمال امامان معصوم(ع) بیابد، راه شیطان را طی خواهد کرد و حقیقتاً از انس با خدا محروم خواهد شد. آری؛ وقتی راز رجیمبودن شیطان معلوم شود، راه ارتباط با خلفای الهی نمایان میگردد.
8 ـ مدیریت جامعه بر اساس فرهنگ امامت موجب میشود تا ذهن افرادِ جامعه گرفتار انواع نظریهها و سلیقهها که عامل غفلت از یگانگی در مقصد و مقصود میباشد، نگردد.
9ـ وقتی فهمیدیم امام، امینی رفیق و پدری شفیق و ناصحی مشفق است، میفهمیم خداوند برای سرپرستی بشریت هدیهی بزرگی را تدارک دیده تا شرایط عالیترین شکل زندگی در زمین فراهم گردد.
10ـ در صورتی مدیران با جان انسانها دم سازند که از غیر خدا مستغنی باشند و با انسِ کامل با خداوند خدمت به مردم را ادامهی معاشقه با خدا بدانند و در آن صورت اگر سنگ جفایی از طرف مردم به آنها برسد از آنجایی که جهان را منور به دوست میبینند، میدانند باید از سر رحمت از بیوفاییها بگذرند و دلخوش باشند به دولتی که راه آسمان را به سوی بشر گشوده است.
11ـ مدیریت و هدایت جهان بشری با فرهنگ امامت، ریشه در نوری دارد که از خداوند جدا شده، قسمتی از آن، نور محمد(ص)گشت و قسمت دیگر آن، نور علی(ع)شد و هدایتگری همهی انبیاء و اولیاء ریشه در این دو نور دارد و هر جا تاریخِ بشریت از این دو نور جدا شد، گرفتار ظلمات مدیران زمینی گشت. این است که نباید یک لحظه از مدیریت قدسی امام معصوم چشم برداشت که در آن صورت ظلمات را غلیظتر کردهایم و از سعادت خود دور خواهیم ماند و شب ظلمانیِ ما به صبح نمیانجامد.
12ـ باید متوجه بود که رسیدن به درجهای که مقام نوری اهل البیت(ع) در آن تصدیق شود، غیر از معرفتی است که روشهای کلامی در صدد ارائهی آن هستند تا حقانیت ائمه(ع)را برای مخالفان ثابت کنند.البته این روش کلامی در جای خود کار پسندیدهای است، ولی فراموش نکنیم امام شناسی راه دیگری است و مقصد دیگری را دنبال میکند.
13ـ آنچه در این کتاب مورد توجه قرار میگیرد، تأکید بر این موضوع است که امامت یک حقیقت نفس الامری در عالم وجود است و نه یک حادثهی تاریخیِ صرف، و به جهت حقیقت نفس الامریِ آن است که زندگی یک ملت را معنی میبخشد و در راستای توجه به چنین جایگاهی برای امامت، گفته میشود «غفلت از سرمایهی امامتِ آسمانی، غفلت از اسلام است».
14- تأکید بر مقام غیبی رسول خداf و ائمهی هدی(ع)که توسط رسول خدا(ص) و سایر ائمه(ع) تبیین میگردد به این منظور است که اسرار بلند عالم غیب بر ما گشوده شود و متوجه جهان یگانهای باشیم که در مدیریت آن، روحهای بلندمرتبهای نقش دارند و میتوان به مدد آنها عالیترین شکل زندگی را برای خود رقم زد تا برکات زمین و آسمان به عالیترین شکلِ آن بروز کنند.
15- تأکید بر مقام قدسی اهلالبیت(ع) موجب میشود تا جامعه از سطحینگری رهایی یابد و حیطهی اندیشهی خود را عالَم قدس و معنویت قرار دهد، عالمی که همسنخی کاملی با حقیقت انسان یا نفس ناطقهی او دارد و متذکر مراتب وجودی نفس ناطقهی اوست، و موجب رفع حجاب بین انسان و عالم معنا میگردد.
16- رسول خدا(ص) به علی(ع)میفرمایند: «إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّینَا» ملائکه در خدمت ما و در خدمت محبین ما هستند. حضرت با این جمله راز بزرگی را آشکار مینمایند و قاعدهی مهمی از قواعد عالم معنا را میگشایند تا روشن شود تفاوت مظاهر اسماء جامع الهی - یعنی انسانهایی که نظر به انسان کامل دارند - با مظاهر بعضی از اسماء الهی - یعنی ملائکه - چه اندازه است و چرا ممکن است بعضی از افرادی که به ظاهر کرامتهایی دارند به شیطان نزدیک باشند.
17- گفته شده مقام اهلالبیت(ع) مرز بین امکان و وجوب است، تا از این طریق شئونات عالم الوهیت از یک طرف و شئونات انسان کامل از طرف دیگر تبیین شود و افقی که انسان میتواند به سوی آن سلوک نماید معلوم گردد و روشن شود چگونه ایمان به ولایت انسانهای کامل، دنیایی از شور و شعفِ بندگی را به همراه دارد.
18- نتیجهی عدم آگاهی از ساختار سلسله مراتب طولی جهان هستی، همین زندگی است که بشر امروز با آن روبهروست، در حالیکه آگاهی از سلسله مراتب طولی عالم هستی که انسان کامل به عنوان واسطهی فیض در رأس آن قرار دارد، ما را به دنیایی دیگر رهنمون میشود که به جای اهدافی کوتاهبینانه و سلطه بر عالم و آدم، متوجه سلطه بر نفس امّاره میشویم و گرفتار اموری که ربطی به هدف حیاتمان ندارد، نخواهیم شد.
19- در جامعهای که نظرها به مدیریت امام معصوم یعنی واسطهی فیض الهی معطوف شده و پای ارادت به او در میان است، رابطهی نفس ناطقهی انسان با نور امام معصوم، رابطهی نوری خواهد بود و انسان تحت تأثیر آن نورِ برتر قرار میگیرد و مرتبهی وجودیاش شدیدتر میشود و این است معنی منورشدن به نور عصمت امام که برای طالبان ولایت ائمه(ع) محقق میگردد و در آن راستا قدمهای نفس ناطقه در مسیر بالفعلشدن فطرت شروع میشود.
20- در تفکیک بین مقام نبوت و امامت در پیامبران ابراهیمی(ع)، متوجه میشویم با ختم نبوت، امامت به عنوان یک ضرورتِ تاریخی و مقامی که بر ملکوت اشیاء احاطه دارد، ادامه مییابد و در کنار تبیین و اجرای شریعت، تصرفات تکوینی مقام امامت همچنان نیاز بشریت است تا جهانِ بشری بدون روح نباشد.
امید است با دقت کامل در سلسله مباحثی که نظر به جایگاه اشراقی امام دارد، بتوانید از برکات امامت که عهد الهی است با بندگانی خاص، بهرهمند گردید و از نفس امّاره آزاد و به نفس مطمئنه که نمونهی عینی آن امامان معصوماند، نایل گردید که گفت:
ما کشتهی نفسیم و بسا وقت برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
طاهرزاده
- ۹۱/۰۲/۱۸
وبلاگ زیبایی داری دوست عزیز
اگه میخوای به سایتهای فیلتر با بهترین سرعت دسترسی داشته باشی ما این امکان رو براتون قراهم میکنم
قبل خرید میتونید تست هم کنید و اگر از سرعت و کیفیت راضی بودید خرید بفرمایید.
برای خرید و تست با آیدی یاهو ( vpn_rooz ) پیام بده :
Yahoo ID :vpn_rooz
موفق باشی