اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.
اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.
اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است. ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:
امام زمانg حامل حقیقیترین حقایق عالم معنا هستند و بر آن اساس در زمین تصرف میکنند و منشأ تحولی فوق العاده میگردند، چیزی که تا اندازهای در حرکات حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» مشاهده کردید که چگونه بنیاد حرکت خود در جهان را بر مبنای حقایق عالم ملکوت تنظیم کردند.
با توجه به مطالبی که عرض شد میتوان گفت: هر اندازه که مسلمانان در مسیر شریعت محمدیf به حق بنگرند و منتظر فرج باشند به همان اندازه زمینهی ظهور و فرج نهایی را فراهم کرده و در این مسیر به نحوهای از فرج - هرچند ضعیف- دست مییابند و هر اندازه حجابِ حاکمیتهای غیر الهی را عقب بزنند، ظهور نهایی امامg را برای خود راحتتر ساختهاند.
با توجه قلبی به امامg از آن جهت که مقصد و مقصود جنبهی روحانی وجود خودمان است، میتوانیم رابطهی خود را با عالم غیب رقیق کنیم همینطور که عدم توجه به امام و نشناختن مقام حضرت موجب میشود تا حجابهای بین ما و عالم غیب غلیظ و شدید شود.
مردم با پیروزی انقلاب اسلامی و به صحنه آمدن اندیشهی دینی متوجه شدند خدا حافظ دین است و اولیائی را در جهان پروریده تا از آن طریق مردم را از سقوط در ظلمات آخرالزمان محفوظ دارند و نگذارند تاریکی کفر و نومیدی بر جهان غلبه کند.
انتظار، با توجه شدید به جایگاه حضرت مهدیg در نظام عالم و به آیندهی تاریخ، شروع میشود، امیدواریم بتوانیم با توجه به این دو امر ما نیز در زمرهی منتظران قرار گیریم.
آنگاه که فرزندانتان میپرسند به چه دلیل خدا و قیامت و نبوت و امام هست؟ باید متوجه ظلماتی بشوید که این حقایق نورانی و بدیهی را به حجاب برده و شور روحانیِ انسان منتظِر را با غفلت از فرهنگ انتظار، از فرزندانتان گرفته و خانهی شما را محل تفریح و رفاه غافلانه کرده است.
انقلاب اسلامی در بعضی زمانها از بعضی جهات در اغماء فرو رفت چون گرفتار مذهبیهایی شد که روح مدرنیته را که روح تقابل با مهدیg است، نفهمیدند. اینان در عین علاقمندی به انقلاب اسلامی، به جهت اصالتدادن به نگاه غربی به عالم، انقلاب را در اغماء بردند و از این قاعده غفلت کردند که «شکستن فرهنگ شرق و غرب بیشهادت میسر نیست».
وادی منتظران، وادی نظر به کیفیات عالم است که صورت الهی دارند و نه نظر به کمّیات که راه سلطه بر کثرتها است. نفی مهدیg به عنوان انسان کامل چیزی جز تحمیق عقل انسان نیست و موجب از هم پاشیدگی روانی روح و دل میشود، زیرا با نفی مهدیg گوهر انسانیت نفی شده است.