اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.
اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد.
اهل تصّوف و عرفان برای رسیدن به مقام کمال و وصل، راههایی دارند که آن را طرق سیر و سلوک می خوانند و معتقدند که انسان واقعی کسی است که این راه را مرحله به مرحله و منزل به منزل طیّ نموده به پایان آن رسیده باشد. ولی بعضی از عرفا عقیده دارند که انسان بر حسب استعداد می تواند بدون آن که بعضی از این مراحل را طیّ کرده باشد به سرمنزل مقصود برسد. یعنی در واقع چند منزل یک منزل بنماید. ولی این بسته به توفیقات غیبی است. والّا به حکم نردبان پله - پله تاکسی مراحل پائین را نپیموده باشد به مقامات بالاتر نمی تواند برسد. این مراحل و منازل را عرفا و مشایخ بزرگ هر کدام به طوری معیّن نموده اند که از یکدیگر متفاوت است. ما در اینجا طریق سیر و سلوک را به طوری که یکی از عرفای بزرگ ایران شیخ فریدالدّین عطّار در کتاب مشهور خود موسوم به «منطق الطیّر» بیان نموده است، به طور اختصار از نظر خوانندگان گذرانده مسئلت می نمائیم که در طی این طریق توفیقات الهی شامل حالشان باشد. به عقیده عطّار سیر وسلوک هفت وادی است بدین قرار:
حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظارِ ظهور حضرت صاحبالامر، همعهد و هماهنگشدن با همهی انبیاء و اولیاء در طول تاریخ است و انسانها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ میشوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسینuشمشیر میزند و هم در کنار حضرت مهدیgدر خیمهی آن حضرت بهسر میبرد و معنی«اَفْضَلُ اَعْمالِ شیعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[1] بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج و انتظار گشایش امور به دست آن حضرت است، تحقق مییابد، و روشن میشود چرا «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»[2] نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است.
با فهم معنی نظام بقیةاللهی روشن میشود چرا مقصد همهی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدیgاست. زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمیتواند بقیةالله را درک کند.
نظر به شرایط ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرتgدر تمام مناسبات بشری، حضور در جبههی مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن و نتیجهی غفلت از ظهور آن حضرت، ورود به جبههی ظلمانی و بیثمر تاریخ خواهد بود.
اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق ولی فقیه از لوازم دوران عبور از ظلمات آخرالزمان به سوی ظهور حضرت صاحبالامرgاست. محال است کسی از نظر علمی معتقد به مهدویت و تحقق نقش حضرت در آینده تاریخ باشد و جایگاه تاریخی ولایت فقیه را نفهمد.
اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق ولی فقیه از لوازم دوران عبور از ظلمات آخرالزمان به سوی ظهور حضرت صاحبالامرgاست. محال است کسی از نظر علمی معتقد به مهدویت و تحقق نقش حضرت در آینده تاریخ باشد و جایگاه تاریخی ولایت فقیه را نفهمد.
بعد از مقدمهی فوق باید عرض کنم؛ در راستای طرحِ صحیح اندیشهی مهدویت، جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان، باید یک «لا» و یک «إلاّ» در دستور کار قرار گیرد.
همان طور که در مورد خداشناسی، وقتی آلوده به خرافات میشویم که معرفت صحیحی نسبت به خدا نداشته باشیم و در آن صورت است که این فکر پیدا میشود که ای کاش خدا اینجا بود تا موهایش را شانه میکردم ویا اُلاغش میآمد این علفها را میخورد. در بارهی سایر معارف الهی هم وقتی گرفتار آسیب میشویم که بدون معرفتی صحیح آنها را پذیرفته باشیم.
عنوان بحث؛ «فرهنگ انتظار و حضور در تاریخ توحیدی» است. پس از سلام و صلوات بر حضرت بقیةاللهg، بحث بنده شامل دو مقدمه و پنج موضوع و یک نتیجه است که امیدوارم از این طریق بتوانم عرض خود را خدمت عزیزان ارائه دهم و در انتها توانسته باشم تفاوت «بیتاریخی» و «تاریخداشتن» یک ملت را تبیین نمایم تا روشن شود چگونه اندیشهی انتظار، انسان را از بیتاریخی نجات میدهد و موجب گستردگی وجود او و نشاط و امیدی میشود که گویا انسان با همهی اولیاء و انبیاء همتاریخ شده است.
عرض شد در مقام انتظار دو وجه باید مدّنظر باشد یکی ایمان به ولایت الهی از طریق امام عصرو بهرهمندشدن از برکات نظر مبارک آن حضرت بر فرد و جامعه، و دیگر شناخت ظلمات آخرالزّمان و شناخت ریشهی اصلی ناکامیهایی که در اثر عدم حاکمیت امام معصوم در هر جامعهای ظهور میکند.